نامه سرگشاده سه فرزند زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام

 

سه فرزند انور حسین پناهی زندانی سیاسی کرد که به اعدام محکوم شده است،  نامه  سرگشاده ای خطاب به مجامع حقوق بشری و افکار عمومی مردم جهان منتشر کردند که متن آن را در زیر مشاهده می کنید.

 

 به: مقامات عالی رتبه جهان. شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد. نهادهای حقوق بشری و وجدانهای بیدار


همگان مطلعند که انور حسین پناهی پدر ما بدون هیچ دلیل موجه سه سال است که در بازداشت بسر میبرد، ما نمیدانیم که در این سه سال چه بر او گذشته است، آنچه بر ما چه گذشت بماند.

سه سال است که درد دوری پدری را تحمل کردایم که جای خالی او در بین ماه به غم بزرگی تبدیل شده است . سه سال است که تنهایی و فراغش ما را به عزا نشانده است . سه ساله از درد بی خبری و بی اطلاعی پدر شبها و روزهای سرد و خاموشی را سپری کرده ایم . سه سال است اسارت و زندان پدرمان را در ملاقات پشت میله های سرد و منجمد زندان با کم سالی خود تجربه و لمس میکنیم سه سال از وجود پر مهر پدر محروم شده ایم سه سال است ما این ور دیوار سرد و بلند به بلندی آسمان .چشم انتظار رهایی پدر از بندیم و او آن سوی یک دیوار کوتاه و خشن وبی رحم در رویای خود خواب ما را میبیند . سه سال است بحث داغ خانه ماه کنج پستوی غم گرفته و اتاق نمور همسایه و اقوام و آشنایان .صحبت از زندان سرپرست خانواده . بلاتکلیفی و نا امیدی از رهایی و آزادی اوست . سه سال در این حال و هوای کودکی و در حالی که همسالان ما با شوق دیدار پدر و مادرشان از مدرسه سوی خانه روان میشوند ما با دیدگان منتظر. صورت های افسرده و دلی شکسته به خانه ای باز میگردیم که امید دیدار پدر هر روز با پتک بی خبری و یاس بر پیکر کوچکمان فرود می آید . ای کاش هیچ کس اینگونه از مهر پدر محروم نگردد.


این انتظار کشنده و سخت روز شنبه مورخه ۲۲/۴/۱٣٨۷ نه تنها نا امیدی پیشتر کشانده شد بلکه فضای کوچک و غم گرفته خانمان را تلخ تر کرد . بزرگ خانواده ما به اتهام محاربه از سوی دادگاه انقلاب سنندج به اعدام محکوم شده و همه با حالتی پریشان میگویند که حکم صادره به وی ابلاغ شده است.


حرف از اعدام پدر . حرف از ناامیدی و یاس .حرف از بی آیندگی ما و... حال و روز هر روز ماست، که از طرفی دیگر آخرین پشت و پناه ما (برادر پدر ما) اشرف حسین پناهی تنها کسی که میتوانست صدای بی گناهی پدرمان را به گوش مقامات بالا و افکار عمومی برساند در شب ۵/۶/۱٣٨۷ در حالی که امضای ۵۰۰۰ تن از اهالی منطقه را به همراه داشت و به طرف تهران به قصد ملاقات با وکلا و پیگیری پرونده برادرش میرفت کنار جاده ی روستای خودمان توسط یک مرد نا شناس با ماشین زیر گرفته شد و تنها نور امید ما بسوی خاموشی رفت .که بعد از این حادثه تکان دهنده برای ما پس از اعتراضات سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر، حکم اعدام پدر به ۱۶ سال زندان تقلیل یافت. و حالا هم در زندان مرکزی شهر سنندج بدونه هیچ دلیل و مدرکی در حالی که به دلیل شکستگی دنده و عفونت آن رنج میبرد و از دادن مرخصی به وی و بازگشت پدرمان به آغوش گرم خانواده به شدت جلو گیری میشود
.


بله حقیقتن او سزاوار این رفتار نیست . به بچه های خود. به محیط گرم خانوادگی . به خاطرات خود ازخانواده و به عدالت و وجدان بشری خود نظری بیافکنید و وجدان آگاه و حقیقت بینی خود را به معرض قضاوت بگذارید بلکه بتوانید از راهی به ما کمک کنید . ما به کمک هر انسان آگاه و بشر دوستی نیاز داریم . تا شاهد آزادی و بازگشت سرپرست خانوادمان باشیم.


به امید آزادی تمام زندانیان در بند

مهتاب، میلاد و مهشید فرزندان انور حسین پناهی